حکم روزه در کشور های اسکندنوی
الحاج امین الدین «  سعـیـدی-  سعید افغانی » الحاج امین الدین « سعـیـدی- سعید افغانی »

 

تتبع ونگارش :

 

مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان

ومسؤل مرکزفرهنگی د حق لاره- جرمنی

روزه ماه مبارک رمضان یکی از ارکان اسلام است که حکم آن توسط کتاب و سنت و اجماع امت اسلام ثابت شده است، و بر هر مسلمان بالغ و عاقلی واجب و فرض است تا رمضان را روزه بگیرد، و برای او جایز نیست که بدون عذر شرعی مانند مریضی یا مسافرت و یا حاملگی و شیردادن به نوزاد روزه اش را بخورد.
بنابراین بر مسلمانان واقع در کشورهای اسکاندیناوی و یا سایر کشور ها  نیز مانند هر مسلمان دیگری روزه ماه رمضان واجب و فرض است و بایستی تکلیف شرعی خود را بنحو احسن انجام دهند، و ان شاءالله به دلیل سختی روزه آنها اجر و ثواب بیشتری خواهند برد.
اما اینکه
در برخي كشورها از جمله در کشور اسکندنوی ، وضعیت طوری پیش می اید که :
چندين روز آفتاب طلوع و يا غروب نمي كند ،ویا در این کشور ها روزها طولانی و شب بی نهایت کوتاه  می باشد ولی از هم متمایز باشند، پس حکم خواندن نماز وروزه در این کشور ها مانند بقیه کشورهاست یعنی از طلوع فجر صادق روزه را شروع میکنند و پس از غروب آفتاب روزه را میشکنند، هر چند شب بسیار کوتاه و روز طولانی باشد.
وقت سحر وافطار به نص صریح قرآن عظیم الشان بیان گردیده و از : طلوع  صبح  صادق آغاز وتا غروب  آفتاب  ادامه  مى يابد .
« وكلوا  واشربوا  حتى يتبين لكم الخيط  الابيض من الخيط ا لاسود من الفجر  ثم أتموا  الصيام الى اليل  » 
( تا آن وقت  بخوريد وبنوشيد كه خط  سفيد از خط سياه  خوب نمايان  وآشكار  شود وباز  روزه  را تا اول  شب  به اتمام رسانيد وآنرا بگيريد. )( آیه 178  سوره بقره )
خواهر وبرادر مسلمان  !
ولی در برخی از کشور ها  وضعیت طوری می باشد که اندازه  روز و شب از هم متمایز  نمی باشد پس وظیفه مسلمانان است که در ماه مبارک امساک وافطار روزه خویش را مطابق امساک افطارکشور های همچوار ویا نزدیکترین کشوری به آنها که ساعات شب و روزش 24 ساعته و از هم متمایز است را معیار خویش  قرار دهند و همراه آنها روزه را اغاز و پایان دهند، ودلیلش آنست که در یکی از روز ها  پیامبر صلی الله علیه و سلم برای اصحاب کرام خویش حدیث آمدن دجال قبل از قیامت را بازگو میکرد، به صحابه گفت ابتدا که دجال ظهور میکند روز اول مانند یکسال بطول میانجامد، و روز دوم به اندازه یکماه، و روز سوم به اندازه یک هفته، و بقیه روزها مانند روزهای معمولی سپری میشود، سپس صحابه سؤال کردند که آیا آن روزی که برابر با یکسال میباشد آیا کافی است که فقط 5 نماز فرض را ادا کرد؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم در جواب فرمودند: خیر، بلکه باید اوقات را اندازه گیری کنند و هر نماز فرض را سر وقت بخوانند.در نتیجه اوقات روزه نیز باید اندازه گیری شود .
همچنان برخی ازعلماء ارشاد فرموده  اند : مسلمانان :که در کشور های زندگی میکنند واندازه  روز و شب از هم متمایز  نمی باشد ، میتوانند امساک وافطار خویش را مطابق  امساک وافطار کشور عربستان سعودی تنطیم نماید . ویا هم اگر یک فرد مسلمان در صورتیکه توانمندی ، وامکانات آنرا  داشته باشد  در این ماه مبارک  به مکه مکرمه  ویا مدینه منوره سفر نموده و روزه ماه مبارک رمضان  در آنجا بعمل ارد که به یقین فضيلت بسيار دارد .

 

 

 

دیابت یا مریض شکردر رمضان

دیابت یا مریض شکردر رمضان
تتبع ونگـارش :

امــیـن الـدیــن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«

مدیـــر مطـالعات سـتراتیژیک افغان و

مسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لاره-جرمنی

خواننده محترم !
مریضی شکر یا (دیابت ) ازجمله مریضی های است که : به علت  ناتوانی بدن در تولید یا مصرف انسولین بوجود می اید .
 انسولین ماده ای است که در بدن توسط لوزالمعده تولید می گردد و باعث می شود قند یا به عبارتی مهمترین منبع انرژی بدن مورد استفاده قرار گیرد
.
انواع مریضی شکر (دیابت )
مرض شکر یا دیابت بر دونوع است :
1-نوع اول مریضی شکر عبارت از آن است که شخصی مبتلا به آن لازم است جهت ادامه حیات خود، انسولین در بدن خویش پیچکاری کند . این نوع مریضی شکرمعمولآ در بین اطفال وجوانان زیاد بو جود می اید .
2- نوع دوم مریضی شکر مریضی است که در کلان سالان ، بخصوص اشخاص سنین  40  دیده میشود .این نوع از مرض شکر معمولآ با رژیم غذایی ، فعالیت جسمی ( سپورت ) ویا گرفتن دوا شکر ،  تحت کنترول می اید ، ولی در برخی از انسانها  در این سن وسال ضرورت به پیچکاری انزولین نیز  دیده میشود.
 در دیابت نوع دوم چه اتفاقی رخ می دهد؟
در فرد مبتلا به این نوع دیابت، سلول های بدن حساسیت لازم نسبت به هورمون انسولین را ندارند و پس از مدتی لوزالمعده نیز در تولید انسولین به مقدار کافی، مشکل پیدا می کند. بدون وجود حساسیت لازم به انسولین یا در صورت کمبود ترشح انسولین، بدن نمی تواند قند موجود در خون را به داخل سلول حرکت دهد؛ بنابراین قند خون بالا می رود و افزایش قند خون سبب پیدایش مشکلاتی در فرد مبتلا می گردد
.
 علامت ها و نشانه های دیابت نوع دوم چیست؟
این نوع دیابت معمولاٌ به آهستگی پیشرفت می کند. علامت های اصلی آن پرادراری، تشنگی بیش از حد، کاهش وزن قابل توجه، افزایش اشتها و خستگی زودرس و شدید است. علامت ها و نشانه های دیگر عبارتند از
:
- عفونت های مکرر دهان، پوست، ناحیه تناسلی یا مثانه
- ضعف بینای
- سوزش و گزگز انگشتان دست یا پاها
- خشکی و خارش پوست این علامت ها ممکن است خفیف باشند به طوری که فرد متوجه آنها نگردد.
در سالمندان گاهی این علامت ها فقط به سن بالا نسبت داده می شود و تشخیص دیابت به تأخیر می افتد. نکته مهم این که بیش از نیمی از مبتلایان به دیابت از بیماری خود بی خبرند
!
مسولیت مریض شکر در ماه مبارک رمضان :
طوریکه قبلآ یاد اور شدیم در این هیچ جای شک نیست که مریضی شکر از جمله  امراض مزمن بحساب می اید که بر انجام بعضی از عبادات تاثیر می گذارد؛ از جمله بر روزه، چرا که روزه انسان را در طول روز از خوردن و آشامیدن منع می کند، و اشخاصیکه  مبتلا به مرض شکر ( دیابت ) باشد  در طول روز نیاز به نوشیدن مقدار زیادی آب در اوقات متعدد دارند. همچنین نیاز دارند تا مقداری غذا را در اوقات مختلف صرف کند ، و تشنگی شدید گاهی موجب افزایش بیماری می گردد و ممکن است عوارض جدی دربر داشته باشد.
در حالیکه پروردگار با عظمت ما در ( آیه : 185  سوره بقره ) میفرماید :  «وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» البقرة/185. یعنی: و آن کس که مریض  یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد، خداوند، آسانی بر شما را می‏خواهد، نه سختی بر شما را.
اما با این وجود  مریضی شکر ( دیابتی ) نمی تواند بخاطر داشتن مرض قند روزه نگیرد، چراکه مریضان مبتلا با شکر نوع  دوم  به سه کتکوری تقسیم میشوند :

کتگوری اول :
از مریضان اند ، که مبتلا به مریضی شکر دارند ولی میتوانند با پلان (رژیم غذای منظم وسپورت وفعالیت های جسمی )  بر مریضی خویش غالب شوند و یا به اصطلاح آنرا تحت کنترل در اورند و در اصطلاح طیبی ، این دیابت از نوع خفیف است وحکم شرعی ومکلفیت شرعی برای این مریضان  همین است که باید روزه بگیرند، چرا که مریضی شان به حدی نیست که : روزه گرفتن سلامتی آنرا متضرر سازد .

کتگوری دوم :
کتگوری دوم مریضان شکر ، مریضان آند که برای  آنها داروهایی همراه با یک پروگرام منظم  غذایی مشخص تجویز می شود تا مقدار قند خون را کاهش دهند.
مریضان کتگوری دوم را میتوان باز هم بدو  گروه دسته بندی نمود .
1- گروه اول :
گروه  اول این دسته عبارت از مریضان اند که ضرورت دارند یکبار باید دوا ضد شکر میگیرند ، بر این نوع از مریضان لازم که باید روزه  بگیرند، زیرا آنها می توانند دوا خویش  را در فاصله بین مغرب تا قبل از اذان صبح قرار دهند.
2- گروه دوم :
عبارت  از مریضان هستند که ضرورت دارند در  طول روز دو یا سه بار تابلیت بگیرند ، در اینحالت اگر امکان آن وجود داشته باشد که مصرف آن تابلیت ها به بعد از اذان مغرب و قبل از اذان صبح منقل شود، بدون آنکه زیانی جدی بر مریض  وارد شود، پس باید روزه اش را بگیرد، ولی اگر تاخیر در خوردن آن دواموجب زیان جدی می شود، او می تواند روزه نگیرد و در عوض در وقت مناسبی بعد از رمضان که مشکل مریضی اش خفیف گردد، آن روزها را قضاء کند.
برای تشخیص این موضوع که آیا تاخیر در مصرف دوا و قرص زیان آور نیست، لازمست یک دکتور متخصص مسلمان عادل نظر بدهد.

کتگوری سوم :
کتگوری سوم  مریضان  شکر عبارت از مریضان  هستند که برای کنترل شکر خود، در طول روز یک یا دو بار و یا حتی بیشتر انسولین تزریق کنند.
اگر این مریضان  با تزریق آمپول انسولین از خوردن قرص و دیگر دوا ها  در طول روز بی نیاز می گردند، پس باید روزه بگیرند، زیرا تزریق بیچکاری  انسولین باعث باطل شدن روزه نمی شود.
چنانچه علمای هیئت دائمی افتاء در پاسخ به سوال در خصوص حکم تزریق انسولین برای شخص روزه دار، پاسخ دادند: «ایرادی ندارد که از آمپول مذکور در طول روز جهت مداوا استفاده کند، و قضای آنروز بر او واجب نیست (زیرا روزه اش باطل نمی شود)، و البته اگر ممکن باشد که در شب استفاده شود و مشقتی در اینحالت بر او ایجاد نمی شود، این بهتر است».  « اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء" 10 / 252. » منتشره در سایت  (  سایت عقیده   )
اما اگر نیاز دارند که بعد از تزریق انسولین، حتما غذا و آب نیز بخورند و بیاشامند، پس می تواند روزه نگیرد، در عوض در وقت مناسبی روزه اش را قضاء کند که مشکل او خفیف تر شده باشد.
 
یادداشت  :
 آن دسته از مریضان دیابتی که بر اساس تقسیم بندی فوق مشمول رخصت می شوند، لازمست تا بعد از رمضان در فرصت مناسبی که اوضاع مریضی  آنها خفیف تر می شود، روزه خود را قضاء کنند. اما اگر مریض آنها تا آخر عمر از حالت شدید به خفیف کاهش نمی یابد و همواره مشمول رخصت نگرفتن روزه می مانند، در آنصورت نیازی نیست تا روزه های رمضان را قضاء کنند، کافیست تا بجای هر روز از رمضان، یک نفر فقیر یا مسکین را غذا بدهند، از همان غذایی که خود می خورند به او نیز بدهند، به دلیل فرموده الله تعالی:
« فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ» (بقره 184).
یعنی: و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‏فرساست؛ (همچون مریضان  مزمن، و پیرمردان و پیرزنان ناتوان) لازم است فدیه بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه گرفتن برای شما بهتر است اگر بدانید.
و می توانند سی نفر مسکین را به خوردن غذا دعوت کنند و فدیه یک ماه را همزمان و یا در عرض چند دفعه بدهند.
یادداشت فقهی در مورد پیچکاری انزولین :
استعمال بیچکاری انزولین ،برای مریضان شکر که در زیر پوست بعمل می اید ،به هیچ وجه ، روزه را باطل نمی سازد ، از طرف دیگر پیچکاری انزولین ، از جمله پیچکاری  خوراک و نوشید نی نیست و بمعنی خوردن و نوشیدن هم نیست .
بنآ  اگرمریض دیابت از پیچکاری انزولین  در طول روز جهت مداوا مریضی خویش  استفاده کند، روزه اش باطل نمی گردد  و قضای روزه نیز برآن  واجب نیست .

مواخذ ها :
رساله رمضان المبارک  ( نوشته اینجانب )
سایت علمی واسلامی   عقیده
فتوای علمای  جامع الازهر

 

احکام  مسافر دررمضان

تتبع ونگـارش :

الحاج امــیـن الـدیــن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«

مدیـــر مطـالعات سـتراتیژیک افغان و

مسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لاره-جرمنی

قبل از همه باید گفت که مسافرت درماه مبارک رمضان ممانعتی  ندارد، ولى  نباید این مسافرت  براى فرار از روزه صورت گیرد.
در مورد چګونگی حکم روزه مسافر باید به قرآن عظیمی الشان مراجعه کرد . پروردگار با عظمت ما میفرماید  . « فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ »كسانيكه  از شما  مريض ويا در سفر  باشد ، شمار روز هاى  ديگر  آنرا بگيرد. (  یعنی برای روزه دار  جواز دارد كه روزه ماه مبارک را افطار نمايد. )
علماء حدود مسافتى كه
 در جمله  سفر بشمار ميآيد انرا  4 بُرد بر آورد نموده اند . هر بُرد عربى برابر است با (22.176) كيلومتر، در نتيجه مسافتى كه احكام سفر به آن تعلق ميگيرد برابر است با 4 برابر اين مقدار يعنى (88.704) كيلومتر ( برای معلومات مزید مراجعه شود  به كتاب «الفقه الإسلامي وأدلته» 1/74-75).
علما برای تآیید نظرایات خویش بر  روایات ذیل اسلامی استناد نموده اند :
1-  از پيامبر صلى الله عليه و سلم به سند ضعيف روايت شده است كه گفت: «يا أهل مكة لا تقصروا في أدنى من أربعة برد من مكة إلى عسفان»  (روايت طبراني در المعجم الكبير (11162)، ودار قطني (1/387)، وبيهقي  (3/13، يعنى: «اى اهل مكة، از مسافت كمتر از 4 بُرد ما بين مكة و عسفان (نمازها را) قصر نكنيد».
2- از ابن عباس رضي الله عنه سؤال شد كه آيا تا رفتن به عرفه نمازها را قصر كنيم؟ گفت: نه، ولى تا عسفان و جدة و طائف (ميشود نماز را قصر كرد) (التلخيص الحبير 2/46).
3-ابن عمر و ابن عباس رضي الله عنهما هنگام سفر در مسافت 4 بُرد به بالا (يعنى بيشتر از (88.704) كيلومتر) نمازها را دو ركعت ميخواندند و روزه را نميگرفتند.
ابن عمر هنگام رفتن به « ذات النصب » نماز را قصر كرد، و بين اين مكان تا مدينة 4 بُرد مسافت بود (فتح الباري
2/566).
در نتيجه كسى كه مسافت بيشتر از (88.704) كيلومتر را طى كند احكام سفر به او تعلق ميگيرد و ميتواند روزه را بشكند و نمازها را قصر و جمع كند، ولى همانطوری كه بيان شد بايد سفرش مباح باشد، ولى اگر مسافت طى شده كمتر از (88.704) كيلومتر باشد، احكام سفر به او  تطبیق  نميگيرد، و نميتواند كه روزه را بشكند و يا نمازها را قصر و جمع كند.
و نا گفته نماند كه مسئله فوق الذكر يكى از آراء علماء در مورد مسافت قصر و جمع م
یباشد، و نظريه هاى ديگرى نيز وجود دارد و علماء نزديك به 20 قول را در مورد مسافت قصر برای مسافر بيان كرده اند. که نسبت طولت کلام از ذکر آن جلوګیری مینمایم .
یادداشت :
به مجرد كه مسافر  به حالت  مقيم آيد به گرفتن  روزه  آغاز وايام قضا ء شده را  قضائى  بياورند.
همچنان
علما ء میگویند   بر آنعده اشخاصی  در ماه مبارک رمضان احکام مسافرت تطبیق میگردد که مصروف مسافرت مباح باشد .
 برای مسافر روزه گرفتن بهتر است  یا روزه نگرفتن :
طوریکه قبلا یاد اور شدیم که برای  شخص مسافر  مباح  است‌،‌که  در  رمضان  روزه  نگیرند  ولی  قضای  آن‌،  بر  آنها  واجب  می‌باشد.  و  بعد  ازماه  رمضان  بتعداد  روزه‌هائی‌که  نگرفته  است  قضا ء ان رابعمل ارد .
درحدیثی از  ابوسعید  خدری  روایت  است‌که‌ :«‌ما  در  ماه  رمضان  همراه  پیامبر صلی الله علیه و سلم    به جنگ  می‌رفتیم‌.  بعضی  ازما  روزه  می‌گرفتند  وبعضی  ازما  روزه  نمی‌گرفتند،  نه  روزه  داران  برروزه  خواران اعتراض  می‌گرفتند  و  نه  روزه  خواران  بر  روزه  داران‌.  و  حکم همین بود،‌که  هرکس  بتواند  روزه  بگیرد  روزه  باشد  وکارخوبی  است  و  هرکس  نتواند  روزه  بگیرد  و  در  خود  سستی  و  ناتوانی  احساس‌کند،  روزه  نگیرد  وکار  خوبی  است‌«‌(  بروایت  احمد  و  مسلم‌. )
محدثین مینویسند که ، در یکی از روز ها  حمزه  اسلمی  به  پیامبر صلی الله علیه و سلم   گفت‌:  ای  رسول  خدا  من  در  مسافرت  توانائی  روزه‌گرفتن  را  در  خود  می‌بینم‌،  آیاگناه  داردکه  روزه  باشم‌؟  پیامبر صلی الله علیه و سلم    گفت‌: «
هی  رخصة من الله تعالی فمن أخذ بها، فحسن، ومن أحب أن یصوم فلا جناح علیه »(این  یک  رخصت  است  از  جانب  الله ،  هرکس  بدان  عمل‌کرد  نیک‌کرده  است‌،  و  هرکس  خواست‌که  روزه  بگیرد   بر  وی  گناهی  نیست‌ ) (  بروایت  مسلم‌ ). 
همچنان در حدیث  دیگری  آمده است که شخصی به نام حمزه ابن عمرو در حالیکه مصروف مسافرت بود ، ولی با آنهم روزه میگرفت ، در یکی از روز ها  از رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ پرسید: آیا در اثنای سفر روزه بگیرم؟ پیامبرصَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمود:«  إن شِئْتَ فصُمْ، وإن شِئْتَ فأَفْطِرْ   » (  اگر خواستی روزه بگیر و اگر خواستی روزه را بخور.] بخاری (1943)، و مسلم (1121)
طوریکه ملاحظه مینمایم  پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ به ایشان در گرفتن  روزه  اختیار داد وبرایش گفت اگر خواستی روزه بگیر واگر نخواستی  میتوانی روزه را افطار نمایی ، و همین اختیار، دلیلی است بر این که اگر مسافر می تواند بدون تحمل مشقّت و سختی روزه بگیرد، مجاز به این کار است روزه اش فرض باشد یا نفل، زیرا سبب جواز خوردن روزه در سفر وجود مشقت و سختی است.
از طرف دیگر روزه بودن همراه مشقت و زحمت دارای اجر و ثواب بیشماری است به شرط آن که شخص نیازمند به کمک دیگران نباشد و اگر نتواند امور خود را رسیدگی کند وبه اصطلاح  سربار دیگران می شود در این صورت خوردن روزه برایش افضل است. مطابق به فرموده پیامبر صلی الله علیه وسلم «  ذَهَبَ المُفْطِرُونَ الیومَ بالأَجْر» «امروز کسانی که روزه نبودند اجر و ثواب را حاصل نمودند.»
 بخاری (2890)، و مسلم (1119)
شیخ ابن جبرین طی فتوای گفته است :
 روزه دار مسافر اگر محتاج باشد که رفقایش برای او سایه درست کرده و بر او آب بپاشند و شترش را آب دهند و خوراک و... تهیه کنند بهتر آن است که از روزه گرفتن صرف نظر کند تا مزاحم دیگران نشود؛ اما اگر روزه در روند کارش خلل ایجاد نکند افضل آن است که روزه بگیرد، روزه ی فرضی باشد یا نفلی. ( برای مزید معلومات مراجعه شود به  فتوا شیخ ابن جبرین- مورخه ی 2/1   در این بابت  )
بنآ بصورت کل گفته میتوانیم :
اگر شخصی در ماه رمضان هنگام سفر روزه اش را نخورد، روزه اش صحیح است مگر آن که روزه برایش زیان آور باشد که در این صورت تأکید می شود روزه اش را بخورد بدلیل حدیث پیامبرصَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که فرموده:لیسَ مِنَ البِرِّ الصیامُ فی السَّفَر»«روزه گرفتن در مسافرت جزو نیکی و عبادت نیست.»  (  بخاری (1946)، و مسلم (1115).
نظریات علماء در مورد روزه مسافر :
ائمه اربعه و جمهور صحابه و تابعین بر این هستند که روزه گرفتن در سفر جایز و صحیح است، و اگر شخص مسافر روزه گرفت، روزه اش منعقد شده و بریء الذمه می شود. (برای مزید معلومات مراجعه نماید به رساله (الموسوعة الفقهیة" ج28 ص73. )
امام ابوحنیفه ، امام شافعی ، وامام مالک بدین رای اند : اگر مسافر توانمندی روزه گرفتن راداشته باشد  ، بهتر است که روزه بگیرد . ومسافر که توان گرفتن روزه را نداشته باشد  بهتر است ،روزه نگیرد .
شیخ محمد بن علی بن محمد بن عبدالله بن الحسن شوکانی میگوید :
‌کسی‌که  روزه  برایش  سخت  و  دشوارو  زیانمند  است  وکسی‌که  به  عمد  می‌خواهد  از  رخصت  رو  بگرداند  و  با  آن  مخالفت‌کند  وکسی‌که  بر  خود  نگران  باشدکه  در  سفر  روزه  بگیرد  ممکن  
 است  دچار  خودپسندی  و  تظاهر  و  ریا گردد،  برای  همه  این  گونه  اشخاص  روزه نگرفتن  بهتر  است‌.  اگرهیچیک  ازاینها  مطرح  نباشد  روزه‌گرفتن  بهتر  می‌باشد. 
به همه حال اگر مسافر با گرفتن روزه دچار مشقت نشوند، روزه گرفتن برایش  بهتر است ولی اگرشخصی مسافر  دچارمشقت ، تکلیف وحرجی میشود ، بهتر است که  که روزه نگیرند.

افضلیت وعدم افضلیت روزه در مسافرت
درمورد افضلیت وعدم افضلیت روزه در مسافرت توجه خوانندگان را به نکات ذیل جلب مینمایم :
حالت اول:
 اگر روزه بودن یا نبودن برای شخص مسافر یکسان باشد؛ یعنی روزه گرفتن بر وی (در سفر) تاثیر (چندانی) نمی گذارد، در این حالت روزه گرفتن برایش بهتر است؛ به دلایل زیر:
1- ابو درداء رضی الله عنه  در این مورد استدلال میاورد  «خَرَجْنَا مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم فِی بَعْضِ أَسْفَارِهِ فِی یَوْمٍ حَارٍّ حَتَّی یَضَعَ الرَّجُلُ یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ مِنْ شِدَّةِ الْحَرِّ وَمَا فِینَا صَائِمٌ إِلاَّ مَا کَانَ مِنَ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم وَابْنِ رَوَاحَةَ. (بخاری:1945).
یعنی: در یکی از سفرها، همراه رسول خدا صلی الله علیه وسلم خارج شدیم. هوا گرم بود تا جایی که مردم از شدت گرما، دستهای خود را روی سرشان می گذاشتند. و از میان ما کسی غیر از رسول خدا صلی الله علیه وسلم و ابن رواحه، روزه نبود. 
در این حدیث مشاهده می شود که عده ای از صحابه روزه نبودند و تنها ابن رواحه همراه پیامبر صلی الله علیه وسلم روزه بودند.
2- روزه گرفتن در اینحالت باعث می شود که فرد مکلف در اسرع وقت تکلیف شرعی خود را انجام داده و بریء الذمه گردد، اما قضاء کردن آنها موجب تاخیر در بریء الذمه شدن انسان است.
3- روزه گرفتن برای وی در ماه رمضان آسانتر است؛ زیرا معمولا روزه گرفتن در زمانی که غالب مردم روزه نیستند اندکی سخت تر می شود.
4- روزه گرفتن در ماه رمضان فضیلت بیشتری دارد؛ چرا که انجام عبادات در رمضان افضلتر از دیگر ماههای سال است.
امام شافعی باتوجه به این دلایل ترجیح داده که روزه گرفتن برای کسی که روزه بودن و نبودن برایش یکسان است، بهتر است.

حالت دوم: 
روزه نگرفتن برای وی (مسافر) به حالش سودمند تر است؛ در اینجا می گوئیم: روزه نبودن افضل تر است، و اگر پاره ای از مسائل موجب مشقت بر وی گردد در آنصورت حتی روزه گرفتن بر وی مکروه است، زیرا کسی که در مشقت قرار دارد باوجودیکه الله متعال برایش رخصت داده اما وی از آن رخصت الهی عدول می کند قطعا مرتکب امری مکروه شده است.
 
حالت سوم: 
روزه گرفتن برای وی موجب مشقت شدیدی گردد که قابل تحمل نباشد؛ در اینحالت روزه گرفتن بر وی حرام است. به دلیل حدیث مسلم از جابر بن عبدالله رضی الله عنه که گفت:
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ عَامَ الْفَتْحِ إِلَی مَکَّةَ فِی رَمَضَانَ فَصَامَ حَتَّی بَلَغَ کُرَاعَ الْغَمِیمِ فَصَامَ النَّاسُ ثُمَّ دَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ فَرَفَعَهُ حَتَّی نَظَرَ النَّاسُ إِلَیْهِ ثُمَّ شَرِبَ فَقِیلَ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ إِنَّ بَعْضَ النَّاسِ قَدْ صَامَ فَقَالَ أُولَئِکَ الْعُصَاةُ أُولَئِکَ الْعُصَاةُ» . وفی روایة : «فَقِیلَ لَهُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ شَقَّ عَلَیْهِمْ الصِّیَامُ وَإِنَّمَا یَنْظُرُونَ فِیمَا فَعَلْتَ فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ بَعْدَ الْعَصْرِ» مسلم (1114) .
یعنی: پیامبر صلی الله علیه و سلم در سال فتح مکه بقصد مکه از مدینه بیرون شد وتا اینکه به چشمه آب عمیم‌ (‌دریک  میلی  عسفان‌) رسید، روزه  بود و مردم نیز با وی روزه بودند. به وی عرض ‌کردند که روزه مردم را ‌به مشقت انداخته و مردم به تو چشم دوخته‌اند. بعد ازعصربود، ‌که پیمانه‌ای آب خواستند و از آن نوشیدند و مردم به وی می‌نگریستند، پس گروهی نیز افطار کردند و گروهی همچنان روزه بودند. به ایشان عرض ‌کردند که‌ گروهی همچنان روزه هستند، او  فرمود: آنان نافرمانی کرده وگناهکارند‌‌. (‌چون پیامبر حکم کرده بود که از این رخصت  استفاده‌ کنند وآنان با آن رخصت مخالفت‌ کردند).( برای مزید معلومات مراجعه شود به :الشرح الممتع للشیخ محمد ابن عثیمین رحمه الله .ج6 ص355.
«امام نووی و کمال بن همام گفتند: احادیثی که دلالت بر افضلیت روزه خوردن (در سفر) دارند بر کسی حمل می گردد که با وجود روزه بودن دچار ضرر گردد، و در بعضی از احادیث به این مسئله تصریح هم شده است، و لازمست که (آن احادیث) را اینگونه تاویل نمود، تا بین احادیث جمع کرده باشیم، و این (جمع کردن) بهتر است از اینکه بعضی احادیث را نادیده بگیریم و یا ادعای نسخ نماییم بدون آنکه دلیل قاطعی باشد. و کسانی که روزه گرفتن یا نگرفتن آنرا (در سفر) یکسان می دانند، به حدیث عایشه رضی الله عنها استدلال کردند که: حمزه بن عمرو اسلمی رضی الله عنه – که زیاد روزه می گرفت - به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: آیا در سفر روزه بگیرم؟ که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: اگر خواستی روزه بگیر، و اگر نه روزه ایت را بخور» متفق علیه». ( الموسوعة الفقهیة ) (  ج28 ص73
.)
حکم تصیم سفردر روزماه مبارک رمضان
بر طبق مذهب امام ابوحنیفه ،  امام مالک و امام شافعی ، هرگاه شخصی در شب نیت روزه فردا را بعمل اورد ، ولی در  صبح همان روز تصیم به سفر کرد براین شخصی  جایز نیست که روزه اش را بخورد،  این شخص  باید روزه اش را تاوقت غروب ادامه و  وروزه خویش کامل نماید، زیرا روزه عبادتی است که نسبت به حالت حضر و سفر مختلف است، و هرگاه این دو (حضر و سفر) با هم جمع شوند، حکم حضر بر سفر غالب می گردد. ( برای مزید معلومات مراجعه فرماید : به «حاشیه ابن عابدین » (2/431).
ولی در مذهب امام احمد  برای این شخص جایز است که هرگاه روزه دار در اثنای روز سفر کرد روزه اش را بخورد.  (برای مزید معلومات مراجعه فرماید : به   کتاب: ‏«المغنی»(4/345).‏
اما قول راجح همان رای امام احمد است، به دلیل عمومیت فرموده الله تعالی: «فَمَن کَانَ مِنکُم مَرِیضاً أو عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أیَّاٍم أَخَر» (بقره : 184).«و کسانی از شما که بیمار یا مسافر بودند (و روزه نگرفتند، به اندازه آن روزها) چند روز دیگری را روزه گیرند».

و نیز به دلیل حدیث جابر بن عبدالله رضی الله عنه که گفت: «أنَّ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم خَرَج عامَ الْفتحِ إلی مکّة فی رمضان فصام حتّی بَلَغَ کُراع الْغمیم فَصَام النّاسُ ثمَّ دعا بقدح منْ ماءٍ فَرَفَعهُ حتی نَظَرَ الناسُ إلیهِ ثمَّ شربَ فقیل لهُ بَعْدَ ذلک إنَّ بعض الناس قدْ صامَ ؟ فقال : « أُولئکَ العُصاةُ، أُولئکَ الْعُصاةُ» وفی لفظ : فقیلَ لهُ إنَّ النّاس قدْ شقَّ عَلَیْهمُ الصِّیام وإنما ینْظرون فیما فعلتَ فدعا بقدح منْ ماءٍ بعد العصر فشرب». ( رواهُ مسلمٌ. ) یعنی: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در سال فتح مکه در ماه رمضان بسوی مکه رفت و روزه گرفت و مردم نیز روزه داشتند،  تا به (جایی بنام) کراءالغمیم رسید، آنگاه کاسه آبی خواست، و آن را بلند کرد؛ تا مردم به ایشان نگاه کنند، سپس نوشید، بعد از آن به ایشان گفتند: برخی از مردم روزه گرفتند، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « آنان نافرمان هستند، آنان نافرمان هستند».  و در روایتی دیگر آمده: به ایشان گفته شد: مردم روزه برایشان دشوار است، منتظرند ببیند شما چکار می کنید، بعد از عصر بود که کاسه ی آبی را خواست و نوشید. مسلم روایت کرده است.
که در این روایت مشاهده می شود با وجود آنکه مردم تا وقت عصر روزه بودند ولی پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن هنگام – به دلیل سفر- روزه خود را می خورد.

نظر شیخ الاسلام ابن تیمیه:
 
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله  در مورد اینکه : «هرگاه کسی در اثنای روز سفر کند آیا خوردن روزه برایش جایز است  یا خیر  ؟ میفرماید :
 دو قول مشهور علما در این مسئله وجود دارند که از امام احمد هر دو قول روایت شده، ولی ظاهرتر آنها اینست که: برای او جایز است، همانطور که در سنن ثابت شده که هرگاه یکی از صحابه در روز به سفر می رفت روزه را می خورد و یادآور می شد که آن جزو سنت پبامبر صلی الله علیه وسلم است، و در صحیح (بخاری) از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت شده که او نیت روزه در سفر داشت و سپس خواست که کمی آب برایش آورند او نیز روزه اش را خورد درحالیکه مردم وی را می دیدند». ( برای معلومات مزید مراجعه شود به مجموع الفتاوی (25/212).
اما باید توجه کرد که  خوردن روزه تا زمانی برایش جایز نیست  ، تا که به سفر خویش اغز نه نموده باشد . وبرای این شخص جایز نیست که در محل اقامتش روزه اش را بشکند.

شیخ  ابن عثیمین در (الشرح الممتع (6/218). مینویسد :
«صحیح آنست که او نباید روزه را بخورد تا آنکه شهر را ترک کند، زیرا او اکنون در سفر نیست هرچند که نیت سفر را دارد، و بخاطر این نیت برای او جایز نیست که (نمازش) را قصر کند تا آنکه از شهر خارج می گردد، و همینطور جایز نیست تا روزه را بشکند تا آنکه از شهر خارج می شود».

ختم

 

توصيه‌هاي  ضروری برای
یک رژیم غذای در رمضان
 

تتبع ونگـــــــــارش :

 الحاج اميــن الـديـن  »  سعـيدى – سعـیـد افغانی » 

 مــدیـــر مطـالــعــات ســتراتـیـژیــک افغان

ومسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لاره-جرمنی

روزه داران محترم !
- جسم انسان در ماه مبارک رمضان خواستار یک رژیم خاصی  غذایی میباشد ، اگر این رژیم غذای بطور دقیقی ومنظمی مراعات نگردد ، جسم انسان  دارایی اختلالات  گردیده ، ودر نهایت برای سلامتی وجود انسان ضرر میرساند .
پیامبر بزرگوار اسلام ،چهارده قرن قبل اعلام داشته بود :« صـو مـوا  تصحوا  ... » ( روزه بگيريد تا صحتمند شويد ».

پیامبر صلی الله علیه وسلم در نصایح گرانبهای خویش افزوده است :«معده محل هر درد است : از پر خورى وخوردن  غذا  نا مناسب  جلو گيرى  كنيد.  اين عمل شما شفا ء  بخش همه  درد ها  وامراض  بشمار ميرود.»
خواهران وبرادران متدین  !
 - جسم انسان در  هنگام افطار ضرورت عاجلی برای دست یابی به انرژي به شكل گلوكز براي سلول های بدن بخصوص سلولهاي مغز و اعصاب  میباشد .
- ازطرف دیگر ، از جمله مستحبات است تا  روزه دار ، قبل از نماز خواندن  ابتدا روزه ی خود را با خوردن چند عدد خرما یا آب باز کندو بعد نماز خواند.
از انس روایت است : (کان رسول الله صلی الله علیه وسلم یفطر علی رطبات قبل أن یصلی، فإن لم تکن رطبات فعلی تمرات، فإن لم تکن حسا حسوات من الماء) «پیامبر صلی الله علیه وسلم قبل از آنکه نماز مغرب را بخواند با چند خرمای رطب افطار می‌کرد، اگر خرمای رطب نبود چند خرمای خشک و اگر خرمای خشک نبود، چند جرعه آب می‌نوشید». ابوداود (2339)
ولی نباید فراموش کرد ، اگر احیانآ کسی
 بعد از اذان افطار کند، گناهی مرتکب نشده ولی ترک سنت کرده و فضیلتی را از دست داده است در حالیکه می تواند حداقل مقدار کمی آب بنوشد و بعد نماز بخواند و این امر بسیار سهل است.

-  بنآ  افطار کردن  با خرما وآب ویا سوب ویا شیر ،  منابع خوب قند ی میباشند که جسم روزه دار میتواند  بطور عاجل از آن استفاده نماید .
اطباء هم   افطار با خرما  ، آب ، شیر ، سوپ ترکاری غرض حفظ  تعادل قند، آب و مايعات بدن توصيه میکند
.
 
- نباید فراموش کرد که بعد از افطار آب کافی ونوش جان کردن چای را نباید فراموش کرد .
- کوشش  بعمل اید تا  از  تناول ومصرف  زیاد شیرنیجات  خود داری بعمل اید .
- در حین افطار  از استعمال سرکه جات پرهیز کنید ، استعمال مرچ وترشحی ، به یقین کامل پربلم جدی برای معده ببار میاورد .
- بعد از افطار خوردن میوه جات را نباید فراموش کرد .
- نوشیدن کولا واستعمال  قهوه زیاد برای سلامتی جسم ضرر میرساند .
- در ضمن در ماه مبارک رمضان پیاده گردی وسپورت سبک را هم نباید فراموش کرد .
جلوگیری ازپر خوري :
اسا سآ  باید گفت که  پرخوري نه در سحري و نه در افطار و نه در رمضان وغير رمضان  عادت  خوبی بحساب نمی اید ،زيرا پرخوري ضرر های متعددی دارد و يک مسلمان بايد مواظب سلامتي جسم و بدن خويش باشد، و درکل پرخوري در دین مقدس اسلام  مکروه ، و اسراف کردن نيز حرام است.
از جمله آداب غذا خوردن اين است كه شكم خود را به سه بخش تقسيم كنيد: يك سوم براي غذا، يك سوم براي نوشيدني و يك سوم براي نفس‌كشيدن.

چون پيامبر صلي الله عليه وسلم فرموده است: «انسان هيچ ظرفى بدتر از شكم را پر نكرده است. چند لقمه كه جان و روح را پيوند دهد براى انسان كافى است، اگر بر اين مقدار قناعت نمىیكند، يك سوم شكمش را براى آب و يك سوم را براى غذا اختصاص داده و يك سوم را خالى بگذارد تا بتواند به تزكيه نفس بپردازد». شیخ الباني این حدیث  را در(السلسله الصحيحه) (2265). ذکر نموده است .و اين از جمله چيزهايي است كه پيامبر صلي الله عليه وسلم به امت خود آموخته است تا آنها را از امراض  خوردنيها و نوشيدنها با خبر سازد، و فرموده كه خوردن زياد يا كم مكروه است چون باعث ضعف جسم مي‌شود.
در انوع غذا نبايد اسراف كرد، وطوریکه قبلآ یاد اور شدیم در خوردن نبايد افراط كرد  .
برخی از علما ء بدین عقیده اند که : از جمله اسراف همین است كه بر دسترخوان انواع مختلفی غذا چیده شود .  ختم

 

 

روزه وسن بلوغیت

تـتبع ونگارش:

الحاج امــیـــن الدین « سعیـــدی – سعــید افغانی »

مـدیـر مرکز مطالـعات ستراتیـژیکی افغان و
مسؤل   مرکز فرهنگی دحـق لاره  - جرمنی

اجماع علما اسلام بر اينست  كه روزه ( ماه رمضان ) بر هر شخص مسلمان ،  عاقل ، بالغ ، سالم  ومقيم فرض است. مسأله حيض  ونفاس درحالت زن و  پاك بودن وي ازین حالت تفاصیل خویش را دارند. ( برای معلومات مزید مراجعه شود به فقه السنه : ۱/۵۰۶  ط الريان )

امامفهوم شـرط بلـوغ :

شرط بلوغ  بدين معنى  است كه مسلمان  كه بر  سن  بلوغ  رسيده  باشند  وتوانمندى  گرفتن  روزه  را  داشته  باشند . روزه  بالاى  آنان  فرض  ميگردد. اين بدين  معنى  است  كسانيكه  بـه سن بلوغ  نرسيده اند  گرفتن روزه  بالاى  آنان  فرض  نمى  باشد، وتکلیف شرعی ندارد .
پيامبر صلى الله عليه  وسلم در این مورد میفرماید :

« رفع القلم عن ثلاثة : عن المجنون حتى يفيق ، وعن النائم حتى يستيقظ ، وعن الصبي حتى يحتلم »« تكليف  از سه دسته  برداشته  شده است : از ديوانه  تا زمانیکه هوشيار شود واز به خواب  رفته  تا تا زمانیکه بيدار شود واز كودك  تا بالغ شود » .( صحيح جامع صغير : ۳۵۱۴  ) ، ( سنن الترمذى : ۲/۱۰۲/۶۹۳  ) .

مفهوم  شرط قادر بـود  ن  :

شر ط  قـادر  بودن  به اين معنى  است  كه يك  نفر  مسلمان توان  گرفتن  روزه  را داشته  باشد بالاى  آنان   گرفتن  روزه فرض ميگردد ،  ولـى  مريضان  كه توان  گرفتن  روزه  را ندارد  وبا گرفتن  روزه  وضعيت  صحي  آنان  برهم   ميخورد ودوكتوران  براى  آنان گفته باشند در صورتيكه روزه  بكيرند به وضعيت جسمانى شان  ضرر  ميرسد  در اين صورت  گرفتن  روزه  بر آنان  فرض نبوده . هر زمانيكه  از مريضى  بهبود  يابند وعذر  موجود مرفوع گردد به قضا ء  آن مبادرت  ورزند. 

روزة  گرفتن كودكان
درفوق تذکر یافت که روزه بالا ی کسانی فرض میگردد که به سن بلوغیت رسیده باشد ، واطفال که تا هنوز به سن بلوغ نرسیده باشد ، روزه گرفتن بر آنان  واجب نمی باشد  ، ولی بر مسلمانان است  اطفال خویش  را اگر شرط قادر بودن را داشته باشد و بدون مشقت وسختی میتوانند روزه بگیرند ، به روزه گرفتن وادارش کنند ،  تا این عمل بحیث عادت شان مبدل گردد . زيرا صحابه فرزندان خردسال خود را به روزه گرفتن وادار مي نمودند. ( بخاري(۱۹۶۰). مسلم( ۱۱۳۶).
راویان می افزیند ، تا جايي كه بعضي از كودكان در اثر سختيِ روزه گريه مي كردندو صحابه به آنان اسباب باز ي مي دادندتا با آن خود را مشغول كرده و سختي روزه را احساس نكنند.
« عَنِ الرُّبَيِّعِ بِنْتِ مُعَوِّذٍ قَالَتْ: أَرْسَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةَ عَاشُورَاءَ إِلَى قُرَى الأَنْصَارِ: «مَنْ أَصْبَحَ مُفْطِرًا فَلْيُتِمَّ بَقِيَّةَ يَوْمِهِ وَمَنْ أَصْبَحَ صَائِمًا فَليَصُمْ» قَالَتْ: فَكُنَّا نَصُومُهُ بَعْدُ وَنُصَوِّمُ صِبْيَانَنَا وَنَجْعَلُ لَهُمُ اللُّعْبَةَ مِنَ الْعِهْنِ فَإِذَا بَكَى أَحَدُهُمْ عَلَى الطَّعَامِ أَعْطَيْنَاهُ ذَاكَ حَتَّى يَكُونَ عِنْدَ الإِفْطَارِ. (بخارى: 1960) (ربيع دختر معوذ رضي الله عنه مي‏گويد: رسول ‏الله صلى الله عليه وسلم  صبح روز عاشورا به قریجات  و محله‏هاي انصار، قاصد فرستاد تا اعلام كنند كه: «هركس از صبح، روزه نگرفته است، بقيه روز، روزه بگيرد. و هركس، روزه بوده است، روزه‏اش را ادامه دهد». ربيع بنت معوذ مي‏گويد: بعد از آن، ما روز عاشورا را روزه  مي گرفتيم و فرزندان خرد سال خود را نيز وادار به روزه گرفتن مي كرديم. و براي آنها عروسكهاي پشمي مي ساختيم. و هر وقت يكي از آنها براي غذا گريه مي‏كرد، او را با آن عروسك، سرگرم مي كرديم تا اينكه وقت افطار، فرا مي‏رسيد.  )
 ولي نباید فراموش کرد  :
 اگر ثابت شود كه گرفتن  روزه برای اطفال ضرر میرساند باید اطفال  را از روزه گرفتن منع نمود. در مورد شیخ ابن عثيمين مینویسد : « بدليل اين كه الله تعالي ما را از سپردن اموال كودكان به دست آنان منع نموده است زيرا بيم آن مي رود كه مالش را هدر دهد. پس دقت كنيد وقتي كه الله تعالي مسلمانان را از سپردن مال كودكان به آنان منع نموده تا از ضرر و زيان مالي در امان باشند، پس به طريق اولي بايد ضرر هاي جسمي را از آن ها دور كرد، ولي باز هم نبايد براي جلوگيري، از روش سخت گيرانه استفاده كرد زيرا سخت گيري در امر تربيت كودكان كاري پسنديده و جالب نيست.  ( برای مزید معلومات مراجعه شود به فتوای شيخ ابن عثيمين- فقه العبادات- ص (225)
سن بلوغ در اسلام
قبل از همه باید گفت که در فهم دین مقدس اسلام  بلوخ دختران و پسران سن خاص و مشخصی ندارد و ممکن است این سن در همه یکسان نباشد، بنابراین تعیین کردن دقیق سن بعنوان سن بلوغ اشتباه است، بلکه صحیح آنست که به نشانه های بالغ شدن دختر و پسر نظر انداخته شود ، بدین صورت که:
هرگاه پسری محتلم شد و یا منی از او خارج گشت و یا آنکه موی شرمگاه او نمایان شد، و در دخترها علاوه بر آن سه نشانه مذکور برای پسرها، دچار
عادت ماهیانه (حیض) شد ، در هر سنی که باشند :   وجود تنها یکی از این نشانه ها، نشانه ی بلوغ آنهاست و از همان لحظه به بعد آنها شرعا بالغ محسوب می شوند و ، اگر جنون نداشته باشند- مؤظف به انجام تکالیف شرعی خود اعم از نماز و روزه و دیگر عباداتی که بر هر زن و مرد مسلمان بالغی واجب است، هستند.
بنابراین ممکن است که دختری در سن هفت سالگی و دیگری در نه سالگی دچار حیض شود و همانسال سن بلوغش است.
و همینطور یک پسر ممکن است در سن دوازده سالگی محتلم شود و دیگری در سن پانزده سالگی..
اما اگر بالفرض سن دختر یا پسر از حد معینی بالاتر رفت ولی نشانه های بلوغ در او یافت نشد، در اینصورت علما سن مشخصی را ملاک بلوغ قرار داده اند، مثلا در مذهب امام شافعی سن پانزده سالگی برای دختران و پسران را محدوده نهایی قرار داده اند، یعنی اگر دختری به پانزده سالگی برسد ولی نشانه های بلوغ در او دیده نشود، باز او بعد از پانزده سالگی (کامل) بعنوان مکلف شرعی موظف است تا عبادت و تکالیف شرعی را انجام دهد و همینطور سن پانزده سالگی برای پسرها هرچند که نشانه های (حیض، یا احتلام یا خروج منی، یا روییدن مو بر شرمگاه) دیده نشوند.
اما در مذهب امام ابوحنیفه و امام مالک‌‌ گفته‌اند کسی‌ که احتلام نشده باشد، حکم به بلوغ وی نمی‌شود تا اینکه بسن شانزده سالگی برسد و در روایت مشهورتری از امام صاحب ابوحنیفه هفده سال‌ نقل شده است‌. و در‌باره دخترگفته است باید بسن هفده سالگی برسد و داود گفته است‌: انسان با سن بلوغ نمی‌شود، مادام‌که احتلام نیابد اگرچه چهل ساله هم باشد
. (برای معلومات مزید مراجعه شود به :فقه السنه سید سابق).
اما علمای تابع امام ابوحنیفه (یعنی علمای حنفی ) گفته اند که محدوده نهایی برای دختر و پسر پانزده سالگی کامل است، و این نظر مذهب حنابله  نیز میباشد .

جمعبندی کلی سن بلوغ در نزد علماء :
- امام ابوحنیفه:
 سن نهایی تعیین بلوغ را برای دختران و پسران را هفده سالگی دانسته است.
- امام ابویوسف و محمد :
 سن بلوغ دختران  و پسر ان را 15 سالگی  می دانند.
- امام مالک
علمای مالکی :  اتمام 18 سال را برای پسران  و دختران سن بلوغ تعین نموده اند .
- امام شافعی :
علمای مذهب شافعی : اتمام 15 سال قمری رابرای پسر و دخترسن بلوغ دانسته اند .
حنابله:
علمای حنابله :  اتمام 15 سال قمری رابرای پسر و دخترسن بلوغ  دانسته اند .
ظاهریه:
میگویند : هرگاه نشانه ی بلوغ ظاهر شود و سن مهم نیست.
 البته همانطور که گفته شد اگر کسی قبل از آن سنین در وی نشانه های بلوغ ظاهر شود، او از همان لحظه بعنوان مکلف شناخته می شود، مثلا ممکن است دختری در نه سالگی بالغ شود و پسری در دوازده سالگی، ولی اگر هیچ علامتی از بالغ شدن در او دیده نشود، در آنصورت ملاک سنین فوق هستند، یعنی با رسیدن به این سن احکام شرعی بر آنها واجب خواهد شد.

ایا بلوغ زودرس در شریعت برای  اجرای قوانین اسلامی معتبر است؟
علما ء در تحقیقات خویش میگویند :
رسیدن به سن بلوغ با یکی ازنشانه‌های زیر به ثبوت می‌رسد:
1-‌  خروج منی از وی‌، خواه درخواب باشد و یا بیداری‌، چون خداوند می‌فرماید:« وإذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستأذنوا کما استأذن الذین من قبلهم »(سوره  نورآیه   59 )
(هرگاه اطفال شما بسن بلوغ رسیدند و احتلام شدند، باید بدون اجازه بر شما وارد نشوند، همانگونه که کوکان  پیش از آنان بودند اجازه می‌گرفتند) .
همچنان در حدیثی که بروایت ابوداود از علی بن ابیطالب پیامبر صلی الله علیه و سلم که در فوق تذکر یافت « رفع القلم عن ثلاث: عن الصبی حتی یحتلم.وعن النائم حتی یستیقظ وعن المجنون حتی یفیق » ( ‌ازسه‌کس قلم تکلیف برداشته شده است‌: ازکودک تا اینکه احتلام شود و از بخواب رفته تا اینکه بیدار گردد و ازدیوانه تا اینکه بهبودی حاصل‌کند و رشد خویش را باز یابد) .
همچنان حضرت علی کرم وجهه در روایت دیگری از پیامبر صلی الله علیه میفرماید :
« لا یتم بعد احتلام  »( ‌بعد ازاحتلام یتیمی وجود ندارد و دیگر یتیم نیست‌)(‌. بروایت ابوداود و بخاری‌.)

2-‌  در مورد تکمیل سن پانزده سالگی روایت  داریم از ابن عمر :
ابن عمر می فرماید : در  روز جنگ
  « احد  » عمر من به چهارده میرسید ، نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم رفتم ، ودر مورد اشتراک خویش از انحضرت صلی الله علیه وسلم طالب هدیت شدم  که آیا من میتوانم در جنگ اشتراک نمایم یا خیر ؟  پیامبر صلی الله علیه وسلم چون  چهارده  ساله بودم  حق اشتراک را برای من در جنگ  احد نداد .
ولی در غزوه  خندق که پانزده سال  عمر داشتم ، پیامبر صلی الله علیه وسلم حق شرک در این غزوه  را برای من داد.
مورخین مینویسند : چون عمر بن عبدالعزیز این مطلب را شنید به مسولین خویش هدایت فرمود : ‌کسی را بجنگ نفرستند مگر اینکه به پانزده سالگی رسیده باشند و شخصیکه به سن  پانزده سالگی نرسیده باشد بوی تعرض نکنند.
امام ابوحنیفه و امام مالک‌‌ مساله احتلام  را شرط  بلوغ دانسته ومیفرمایند : کسیکه  احتلام نشده باشد، حکم به بلوغ وی نمی‌شود تا اینکه بسن شانزده سالگی برسد و در روایت مشهورتری از امام  صاحب ابوحنیفه هفده سال‌ نقل شده است‌. اما امام صاحب ابوحنیفه در باره سن بلوغ دختر میگوید که دختر باید  بسن هفده سالگی برسد .
اما  امام  صاحب داود میفرماید : «  انسان با سن بلوغ نمی‌شود، تا زمانیکه  احتلام نیابد اگرچه به سن چهل سالگی هم رسیده باشد .
3- ‌روییدن موی سیاه زهار که موی سیاه مجعد است‌، نه مطلق موی‌،‌که مطلق موی در زهارکودکان نیز هست‌. درجنگ بنی قریظه مرد را با روییدن موی زهار می‌شناختند و هرکس موی زهارش روییده بود، بوی اجازه شرکت در جنگ داده می‌شد.
امام صاحب ابوحنیفه  میفرماید :  با روییدن موی‌، هیچ حکمی ثابت نمی‌شود وروییدن موی زهارنه بلوغ است ونه علامت بلوغ‌
.   
4-‌ قاعده شدن وآبستن شدن‌، و با این سه علامت قبلی‌که ذکرشد بلوغ پسرو دخترثابت می‌شود و علائم بلوغ دختران علاوه برآنها قاعده شدن وآبستن شدن نیزهست‌. در حدیثی که امام بخاری از حضرت بی بی  عایشه روایت‌کرده‌  آمده است که : پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است : «
لا یقبل الله صلاة حائض إلا بخمار » (خداوند نماز زن بحیض افتاده بالغ را نمی‌پذیرد تا اینکه روسری داشته باشد و بدون آن نمی‌پذیرد.) 

 و اما ر‌شد عبارت است ازقدرت براصلاح مال و حفظ و نگهداری آن از ضایع شدن‌،‌که بصورت واضح وآشکار در معاملات مالی بیش از حد معمول و غالب‌، مغبون وزیان دیده نشود ومال را درراه حرام صرف نکند، پس هرگاه‌کسی بالغ شد و رشد نداشت‌، ولایت مالی بر او ادامه دارد و از تصرفات (فقط)مالی ممنوع است‌.
تا اینکه علائم رشد دروی بظهور رسد، بدون تحدید سن یعنی رشد مدرک عمل است نه سن معینی‌، برابرظاهرنص قرآنی چنین است بخلاف ابوحنیفه‌که سن معینی را در نظرگرفته است‌، هرگاه پس از رسیدن برشد از او سفاهت ظاهر شد، مجدداً بر وی حجر نهاده می‌شود، چون بقول جصاص ضرر سفاهت بهمه برمی‌گردد، چون هرگاه سفیه مال خود را با اسراف و تبذیر تلف‌کند، او محتاج می‌شود و وبال بر مردم و بیت‌المال است و این از جهت ولایت مالی است و اما ولایت برنفس بمجرد رسیدن بسن بلوغ و عاقل شدن‌، این ولایت از اوقطع و مکلف می‌گردد. و او می‌تواند در مال خود تصرف‌کند.
در تفسیرآیه‌:«  فإن آنستم منهم رشدا »، از سعید بن منصور بروایت از مجاهد روایت شده
است ‌که ‌گفت‌:عقل‌، یتیمی را از یتیم دور نمی‌سازد، اگرچه سنش نیز بزرگ شده باشد مگر اینکه برشد برسد ورشد ملاک است نه عقل‌.(منبع:فقه السنه سید سابق)
اما در سایت معتبر اسلامی  (اسلام وب ) در باره کودکی که زود بالغ می شود چنین نوشته است:
«  اگر کودک در سن پایین محتلم شود، در اینصورت شرع با وی همانند بالغین معامله می کند بجز حج، که بر وی واجب نمی شود مگر در صورت توانایی مالی و بدنی. بدلیل فرموده الله تعالی که می فرماید:
«
 وَلِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً»  (آل عمران:97‏)یعنی: و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.و اما اگر به سبب غرق شدن بمیرد، حکم شهید را دارد زیرا این حکم در سنت نبوی ثابت شده است . (برای معلومات بیشتر در این زمینه به کتابهای اصولی فقه مراجعه کنید. )

                                                                                     والله اعلم بالصواب



 

 

 

 

 

 








July 14th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي